بفرما ادامه!!! بعد از اینکه پست قبلی رو گذاشتم تازه یادم اومد اینا رو ننوشتم ! وای اگه میخواستم اینا رو هم اضافه کنم دیگه واقعا به قول فریبا جون میشد همون پازل رنگ و وارنگی که باید همش دنبال جور کردن تیکه هاش باشی و حسابی خسته تون میکرد ببخشید که همینم طولانی شد دوست جونیام ♥یه شبی که داشتم دهان شویه استفاده میکردم و دهنم پر بود یه هو در اومدی که: مـــــــــــــــامـــــــــــــان خــــــــــــــیلی دوســــــــِت دایَــــــــــــم.... بدو رفتم دهنم رو خالی کردم و گفتم منم عاشـــــــــــــــــــقتم عزیزم گفتی : نه بگو منم دوسِت دایَم گفتم منم دوست دارم عزیز دلمی عشقمی نفسمی گفتی نه فقط بگو منم...